بسم الله ...
للحق
جبهه این قدر به خدا می رسی ، آمدی خانه یه خورده ما رو ببین!
شوخی میکردم.
آخر هر وقت می آمد ، هنوز نرسیده ، با همان لباس ها می ایستاد به نماز.
ما هم مگر چقدر پهلوی هم بودیم؟
نصفه شب میرسید ، صبح هم نان و پنیر به دست ، بندهای پوتینش را نبسته سوار ماشین می شد که برود.
نگاهم کرد گفت :
وقتی تو رو می بینم احساس میکنم باید دو رکعت نماز شکر بخوانم.
شهید محمد ابراهیم همت
پلاک گمشده 24ܔܜیامولاتی أغیثینیܔܜ