بسم الله ...
السلام علیک یا ابا عبدلله
بی بی سلام ...
پ.ن:
آ.م.ک.د
السلام علیک یا ابا عبدلله
بی بی سلام ...
پ.ن:
آ.م.ک.د
طبقه بندی موضوعی
-
دلبری برگزیده ام که مپرس ...
(۴) -
دل نامه
(۱۸)
-
با وضو وارد شویم !
(۵)
بایگانی
- آبان ۱۳۹۳ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۳ (۲۰)
- شهریور ۱۳۹۳ (۹)
آخرین مطالب
- ۹۳/۰۸/۲۶ارحم
- ۹۳/۰۸/۲۶صبری
- ۹۳/۰۸/۲۳مرغ باغ ملکوتم
- ۹۳/۰۸/۱۶...
- ۹۳/۰۸/۱۱ای زینب...
- ۹۳/۰۸/۰۳ماه محرم
- ۹۳/۰۸/۰۲دل تنگ ...
- ۹۳/۰۸/۰۲نماز شکر
- ۹۳/۰۸/۰۲تسلیت آقاجان
- ۹۳/۰۸/۰۱حس غریبی .... یا حسین (ع)
پیوندها
ترکـــش های ســـرگـــــردان
محـاسـن ِ مهـدی رو تـو کـردی سفیـد ، بسـوزی ای دل
بسم الله ...
السلام علیک یا ابا عبدلله ...
پ.ن:
حس یتیمی ...
خدا نگه دار استاد ...
بسم الله ...
گاهی افرادی در مسیر زندگی ات
قرار میگیرند که دست خودت نیست
اما زندگی را برایت تعریف می کنند...
+
انا لله و انا الیه راجعون
خواهشا اگر تونستید برای استاد حقیر
نماز لیله الدفن بخوانید
پ.ن:
خوشا به حال آنان که سیاهی شان با سیاهی ارباب همرنگ میشود...
التماس دعا
گاهی افرادی در مسیر زندگی ات
قرار میگیرند که دست خودت نیست
اما زندگی را برایت تعریف می کنند...
+
انا لله و انا الیه راجعون
خواهشا اگر تونستید برای استاد حقیر
نماز لیله الدفن بخوانید
پ.ن:
خوشا به حال آنان که سیاهی شان با سیاهی ارباب همرنگ میشود...
التماس دعا
بسم الله ...
الحمدلله ...
سلام بی بی ...
+
ذائقه ام پیر شده
امسال هوس میان داری
کرده ام ...
(خاکی نشین )
الحمدلله ...
سلام بی بی ...
+
ذائقه ام پیر شده
امسال هوس میان داری
کرده ام ...
(خاکی نشین )
بسم الله ...
غروب نکن ...
+
وقتی دل تنگ ات هستم
به فرشته ای شبیه تو نگاه می کنم
آرام میشوم...
غروب نکن ...
+
وقتی دل تنگ ات هستم
به فرشته ای شبیه تو نگاه می کنم
آرام میشوم...
بسم الله ...
گاهی یک حرف یک کار
چند سالی عقب ات می اندازد
الهی ظلمت نفسی...
خدا از خودم به درگاهت شاکی ام...
الهی العفو
گاهی یک حرف یک کار
چند سالی عقب ات می اندازد
الهی ظلمت نفسی...
خدا از خودم به درگاهت شاکی ام...
الهی العفو
بسم الله ...
بوی شهادت می آید ...
اللهم ارزقنی ...
+
موهایم رنگ سپیدی میگیرد
دارم میمیرم در فراقت ...
دلتنگ ام
بوی شهادت می آید ...
اللهم ارزقنی ...
+
موهایم رنگ سپیدی میگیرد
دارم میمیرم در فراقت ...
دلتنگ ام
.
بسم الله ...
مصرع ناقص من کاش که کامل می‌شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می‌شد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می‌خواهم نیست
من که حیران تو حیران توام می‌دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم
همه‌ی عالم و آدم به تو می‌اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می‌اندیشد
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه‌ی بسم الله است
کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»
کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر سینه‌ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه‌ی شیراز کم آورد، نوشت:
«ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان‌ها نخی از وصله‌ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می‌گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می‌گوید
می رسد دست شکوه تو به سقف ملکوت
ای که فتح ملکوت است برای تو هبوط
نه فقط دست زمین از تو تو را می‌خواهد
سالیانی ست که معراج خدا می‌خواهد-
زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند
لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند
دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی
رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی
وای اگر تیغ دو دم را به کمر می‌بستی
وای اگر پارچه‌ی زرد به سر می‌بستی
در هوا تیغ دو دم نعره‌ی هو هو می‌زد
نعره‌ی حیدریه «أینَ تَفرو» می‌زد
بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار
پا در این دایره بگذار عدم را بردار
بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی
یازده مرتبه در آینه تکرار شدی
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان‌ها نخی از وصله‌ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می‌گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می‌گوید
سید حمیدرضا برقعی
بسم الله ...
مصرع ناقص من کاش که کامل می‌شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می‌شد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می‌خواهم نیست
من که حیران تو حیران توام می‌دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم
همه‌ی عالم و آدم به تو می‌اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می‌اندیشد
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه‌ی بسم الله است
کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»
کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر سینه‌ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه‌ی شیراز کم آورد، نوشت:
«ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان‌ها نخی از وصله‌ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می‌گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می‌گوید
می رسد دست شکوه تو به سقف ملکوت
ای که فتح ملکوت است برای تو هبوط
نه فقط دست زمین از تو تو را می‌خواهد
سالیانی ست که معراج خدا می‌خواهد-
زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند
لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند
دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی
رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی
وای اگر تیغ دو دم را به کمر می‌بستی
وای اگر پارچه‌ی زرد به سر می‌بستی
در هوا تیغ دو دم نعره‌ی هو هو می‌زد
نعره‌ی حیدریه «أینَ تَفرو» می‌زد
بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار
پا در این دایره بگذار عدم را بردار
بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی
یازده مرتبه در آینه تکرار شدی
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان‌ها نخی از وصله‌ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می‌گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می‌گوید
سید حمیدرضا برقعی
بسم الله ...
دارم می شنوم صدای گام هایت را
ای پاکیزه ترین خلق خدا!
ای هدایت گر دل های عاشق!
ای مهربان ترین امام من
تولدت مبارک
یا علی النقی (علیه السلام)
بسم الله ...
ای دلم طاقت بیاور ، آتش غم میرسد
بر مشامم بوی اسپند محرم می رسد
پ.ن:
الهی و ربی من لی غیرک
شتر دیدی ندیدی... جز تو که را دارم؟
پ.ن2:
یاد امام و شهدا دلو میبره کربلا ...
ای دلم طاقت بیاور ، آتش غم میرسد
بر مشامم بوی اسپند محرم می رسد
پ.ن:
الهی و ربی من لی غیرک
شتر دیدی ندیدی... جز تو که را دارم؟
پ.ن2:
یاد امام و شهدا دلو میبره کربلا ...